۱۳۸۸/۰۶/۳۰

سوسیالیزم چیست؟

کلمه سوسیالیزم


سوسیالیزم (Socialism) از کلمه فرانسوی (و انگلیسی)Social به معنای اجتماعی گرفته شده است و معنای اجتماع گرایی می دهد.

تعریف سوسیالیزم


تعریف معمول این اصطلاح که در بسیاری از فرهنگها از جمله «فرهنگ انگلیسی آکسفورد» می توان یافت این است : «سوسیالیزم تئوری یا سیاستی است که هدف آن مالکیت یا نظارت جامعه بر وسایل تولید, سرمایه, زمین, اموال و ... بطور کلی و اداره آنها به نفع عموم است.» برای چنین کلی گویی نمی توان تعریف واحد و قطعی از سوسیالیزم ارائه داد, زیرا مفهوم «مالکیت و نظارت عمومی» بسیار کشدار و قابل انعطاف است و بر سر آن توافق نهایی وجود ندارد .
مهمترین عنصر مشترک نظریه های سوسیالیست تکیه بر تقدم جامعه و منافع عمومی بر فرد و منافع فردی است و سوسیالیزم از جهت تاریخی در واقع طغیانی است بر ضد اندیویدوالیزم(فرد گرایی-Individualism) و لیبرالیزم عصر جدید.
سوسیالیزم نفی این نظریه است که : «تعقیب نفی فردی توسط افراد, خود به خود به نفع اجتماعی می انجامد» , بلکه, به عقیده این مکتب مداخله اکثریت و دولت, به عنوان نماینده اکثریت می تواند نفع عمومی را از تجاوز افراد مصون دارد.
بعضی ریشه های سوسیالیزم را تا اولین نظریه های اخلاقی و دینی مشوق برابری و همکاری اجتماعی و یا مدینه فاظلة افلاطونی، پیش می برند, اما سوسیالیزم مدرن در واقع محصول مستقیم انقلاب صنعتی است. انقلاب صنعتی که منجر به پیدایش دو طبقه جدید و بزرگ, یعنی سرمایه داران و کارگران شد و ایدئولوژی خاص طبقة کارگر سوسیالیزم را به وجود آورد. سوسیالیزم یک ایدئولوژی طاغی علیه نتایج شوم انقلاب صنعتی برای اکثریت جامعه بویژه پرولتاریا(طبقه زحمت کش-کارگران) است.

نخستین سوسیالیستها


نخستین سوسیالیستها کسانی بودند که به یک سیستم «اجتماعی» اعتقاد داشتند و نقطه توافقشان دشمنی با نظام اندیویدوالیستی اقتصاد موجود و اهمیت بیشتر قایل شدن برای مسائل اجتمائی و اقتصادی بود و این اندیشه اصلی شکلها و عنوانهای بسیاری به خود گرفت و از آن جمله می توان به :آنارشیزم, سندیکالیزم, سوسیالیزم, سوسیالیزم مسیحی, سوسیال دموکرات و بولشویزم اشاره کرد. هر یک از این مکتبها اصول خاص خود را دارند, اما هدف آنها پدید آوردن اقتصادی است که در آنها جامعه مسئولیت طریقه استفاده از وسایل تولید را داشته باشد.

مارکسیزم و سوسیالیزم


پیدایش مارکسیزم در نیمه قرن نوزدهم نقطه تحول بسیار بزرگی در اندیشة سوسیالیستی است. زیرا از آن پس تا این زمان تقریباً همة جنبشهای سوسیالیستی به نحوی از انحاء و به درجات مختلف زیر نفوذ و تأثیر مارکسیزم بوده اند.
ظهور بولشویزم (اکثریت- Bolshe در روسی به معنی «بیشتر»-حزب سوسیال دموکرات کارگران روسیه) در روسیه و پیروزی آن در 1917 یک مرحله اساسی دیگر در تاریخ تحول سوسیالیزم است. زیرا از آن پس (1920 به بعد)نهضت سوسیالیستی به دو شاخه اصلی کمونیست و سوسیالیست تقسیم شد.


کمونیزم و سوسیالیزم


مشخصه اصلی کمونیزم تکیه بر محتوی انقلابی بود در حالیکه سوسیالیستها رفته رفته از محتوی انقلابی و «علمی» مارکسیزم به محتوی اخلاقی سوسیالیزم و سنتهای دموکراسی غربی گرایش یافتند و بدینگونه نهضت سوسیالیستی به دو جناح انقلابی و مسالمتجو تجزیه شد. و دو جناح به صورت دشمنان آشتی ناپذیر در آمدند و جناح اخیر عنوان «سوسیال دموکرات» گرفت.
امروزه به کار بردن عنوان «سوسیالیست» برای کمونیستها تقریباً به کل متروک شده است.


منابع (با تلخیص ) :
کتاب فرهنگ سیاسی-داریوش آشوری

دانلود فایل پی دی اف

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر